کسی مایل به تلاش زمستانی K2 نیست، جز لهستانی ها!

ساخت وبلاگ

 

Krzysztof Wielicki en el Festival de Montaña Gorski 2017

کریستف ویلیچکی کوه نورد سرشناس لهستانی قبل از عزیمت به اسلام آباد در مصاحبه ای با Desnivel گفته که تجربیات گذشته او موجب هدایت امروز به سوی آخرین هشت هزارمتری بکر در زمستان شده است.  تیم او در 29 دسامبر (8 دی) ورشو را به سمت اسلام آباد ترک کردند. اعضاء تیم شامل افراد زیر هستند :

یانوش گولاب ، پیوتر استوزپسکی، داریوز زالوسکی (فیلمبردار)، یاراسلاو بوتور (پزشک)، آدام بلیسکی، آرتور مالک، دنیس اروبکو، مارچین کازکان، رافال فرونیا، پیوتر تومالا، مارک شیلارسکی و ماچی بدرژوک.

حامی مالی این اکسپدیشن وزارت ورزش کشور لهستان می باشد و آنها احتمالا از مسیر باسک که به عنوان "سزن"  نیز معروف است صعود خواهند کرد، به عقیده تیم این مسیر از مسیر نرمال مستقیم تر و ایمن تر است ، ویلیچکی در این مصاحبه گفته که این ششمین اکسپدیشن من به K2 است و سومین در فصل زمستان.

K2 برای شما چه مفهومی دارد؟

می توانم بگویم کوهی است زیبا، قبلا 5 بار از جبهه های مختلف روی آن تلاش کرده ام یعنی منظورم این است که در جمع بیش از یک سال در آنجا سپری کرده ام. چرا که نه؟ لهستانی ها با صعود زمستانی اورست شروع کرده اند و می توانند با صعود زمستانی K2 کار خود را به پایان برسانند.

K2 در زمستان چگونه است؟

خوب من می دانم زیرا دوبار در این فصل آنجا بوده ام، در سال 80 و نیز سال 2002 از دو جبهه متفاوت که شبیه هم بودند تلاش کرده ام. همان زمستان، همان بادهای شدید، همان طوفان بود. ما توقع هوای خوب را نداریم، امیدوارم که زمستانی بسیار بسیار سخت باشد چرا که ما را به تلاش جدی وادار خواهد کرد. دوستان اروپایی ما قصد آمدن به اینجا را ندارند، هیچکس نمی خواهد K2 را در فصل زمستان صعود کند و همه می گویند هدفی است برای کوه نوردان لهستانی، اگر آنها چنین می گویند پس باید این چنین باشد.

 ما از سال گذشته در  حال برنامه ریزی هستیم ولی نتوانستیم یک بودجه مناسب فراهم کنیم. امسال خوش شانس هستیم که وزارت ورزش به ما کمک کرده. این سومین تلاش است و امیدوارم که به موفقیت منتهی شود. ما باید به آن ایمان داشته باشیم ولی حتی اگر موفق نشدیم این مهم است که تلاش خود را انجام داده باشیم. تمامی همراهان من مصمم برای رفتن هستند. سال 1987 ما یک درس خوب گرفتیم اما فقط به ارتفاع 7200 متر دست یافتیم.

 تلاش قبلی شما، در صعود زمستانی K2 چگونه انجام شد؟

سال1987 تلاش آغازین ما بود و درس خوبی گرفتیم زیرا هیچ چیز در باره زمستان قراقروم نمی دانستیم. اطلاعات ما در باره زمستان مربوط می شد به هیمالیای نپال و کسی نمی دانست چه اتفاقی در قراقروم می افتد، بنابراین غافلگیری بزرگی بود زیرا تصور می کردیم اگر بتوانیم اورست، کانچن جونگا و لوتسه و سایر قله ها را صعود کنیم می توانیم به قراقروم هم برویم و آنجا کار ما ساده خواهد بود، اما واقعیت نداشت در آن زمان بعد از 85 روز در کمپ اصلی ، فقط به ارتفاع 7200 متر رسیدیم زمان زیادی بود و ما به سختی آن کار را انجام دادیم. 7200 متر برای K2 خیلی کم بود اما به یاد دارم که بین 65 تا 70 روز از آن هوا طوفانی بود. ما دریافتیم که قراقروم کوهستانی است که بیشتر به سمت شمال متمایل است و تحت تاثیر شرایط آب هوایی سیبری از سمت شمال است. مشکل دیگر جت استریم است(بادهای نسبتا قوی متمرکز در یک جریان باریک در جو را می گویند) K2 کوه بسیار بزرگی است بنابراین جریان جت استریم در آن بسیار قوی است، حتی در برودپیک که تا حدودی پنهان است شرایط جوی بهتر است و به همین دلیل بود که ماچیک بربکا در مارس سال 1988 تا قله فرعی صعود کرد و ما موفق نشدیم ولی درس خوبی گرفتیم. در سال 2002 کمی بیشتر صعود کردیم و به ارتفاع 7650 متری رسیدیم.  در 15 سال قبل از آن تلاش جدیدی روی این قله انجام نشده بود، فقط آندره زاوادا قصد داشت دوباره به K2 برگردد اما در سال 2000 کشته شد ما تصمیم گرفتیم که از ایده او پیروی کنیم و دوباره به K2 برگردیم . از آنجا که مشکلات بسیاری روی یخچال ها با باربرها در خلال برنامه پاییز سال 1987 داشتیم و من جبهه شمالی را می شناختم زیرا در سال 1996 K2 را از این جهبه صعود کرده بودم و می دانستم که تا ماه مارس به مشکل برنخواهیم خورد، بنابراین در سال 2002 تصمیم گرفتیم که از سمت شمال K2 را صعود کنیم و از چین مجوز گرفتیم. اکسپدیشن ما با افرادی از جمهوری های سابق شوروی همراه بود، دنیس اروبکو، واسیلی پتیسوف، الیاس توخواتولین و جیا تورتلادزه. در پایان از این چهار نفر فقط دنیس اروبکو با ما باقی ماند. در آن زمان ما کمی بیشتر صعود کردیم و تا ارتفاع 7650 متر پیش رفتیم. کمی بیشتر از آنچه که 15 سال پیش انجام داده بودیم اما هنوز 1000 متر تا قله داشتیم. دقیقا مثل 15 سال پیش بود. جت استریم  تمام آن چیزی بود که اتفاق افتاد . بعد از اولین تلاش ما تصور می کردیم که می توانیم تلاش دومی داشته باشیم زیرا تجربه به من می گفت که در پایان فصل، جت استریم ها فروکش خواهند کرد، نه تنها در بالاترین ارتفاع بلکه در ارتفاع 7800 متر و به همین ترتیب به پایین نفوذ کرد و کمپ اصلی ما را تخریب کرد. هر روز دو یا سه چادر ما را در هم می کوبید و ما دوباره آشپزخانه را برپا می کردیم. بعد از یک هفته جنگیدن تصمیم گرفتیم که به پایین برگردیم. K2 آب و هوایی متفاوت دارد، پنجره های کم، باد فراوان، روزهای طوفانی و ... این ها به وفور وجود دارند.

چرا K2 اینهمه در زمستان دشوار است؟

با توجه به آنچه که قبلا گفتم متاثر بودن آن از بادهای شمالی و جت استریم های قوی حتی در خلال تابستان موجب ایجاد شرایط جوی بخصوص و متغیری می شود. به نظر من پنجره های کم و باد زیاد، روزهای طوفانی و شرایط ویژه صعود از آن را دشوار می سازد.

شما تصمیم گرفتید که از جبهه جنوبی صعود کنید، آیا درست است؟

بله این بار به جنوب خواهیم رفت، از سمت شمال تلاش شد اما مقامات چینی مشکل ایجاد می کنند آنها می توانند مرزها را ببندند و از صدور مجوز خودداری کنند. در پاکستان این مشکلات وجود ندارد بنابراین به پاکستان می رویم در آنجا ما ارتباطات خوبی با آژانس ها به دلیل تجربه اکسپدیشن سال قبل داریم و در عمل مشکلی برای برنامه ریزی نداریم.

چه مسیری را دنبال خواهید کرد؟

نمی دانم، شاید مسیر باسکی ها را در پیش بگیریم، تومو سزن قبلا این مسیر را پیموده و باسکی ها تنها کسانی هستند که از این مسیر به قله رسیده اند، یا شاید یال آبروزی، حالا دقیقا نمی دانم گفتن آن دشوار است زیرا همه چیز بستگی به شرایط کوهستان دارد. اگر با تلی از یخ روبرو شویم مطمئن نیستم که مسیر باسک را در پیش بگیریم زیرا هنگام بیواک مشکل خواهیم داشت. یک شیب بلند وجود دارد، اگرچه می تواند خوب هم باشد زیرا از کمپ اصلی صاف به سمت قله خواهیم رفت. در حالی که صعود از طریق یال آبروزی نیاز به تمایل به سمت راست و ایجاد کمپ ارتفاع و شروع حمله از آنجا را دارد. برای ما مسیر باسک به نظر سریع تر می رسد حداقل تا شانه و از آنجا می توان مسیر نرمال را در پی گرفت. من از صعود نمی ترسم اما فرود می تواند خیلی خیلی خطرناک باشد.

کلید صعود زمستانی K2 چیست؟

برای من بیواک در ارتفاع 7800 متر است. این آخرین بیواک و بزرگ ترین چالش خواهد بود زیرا تو باید نیمی از شب را قبل از اینکه عازم حمله شوی خوب بخوابی  و تو هنوز حداقل 800 متر صعود در پیش رو داری و باید به یک روز کوتاه مدت برگردی. مشکل دیگر این است که نمی توانم تصور کنم چگونه می توان به ارتفاع 7800 متری رسید. تصور آن برای من غیرممکن است، مفهوم آن این است که کلید برنامه می تواند چگونگی فرود باشد. به عقیده من تیم صعود باید یک طناب سبک برای اطمینان خاطر هنگام فرود با خود حمل کند زیرا می تواند بسیار خطرناک باشد. من از صعود نمی ترسم زیرا کسانی که به قله می رسند مسلما قدرت لازم را داشته اند اما فرود یک چالش بزرگ است من آنجا بوده ام و می دانم بدون طناب آن 800 متر و خستگی، مشکل اساسی خواهد بود. در واقع حتی در تابستان نیز خطرناک است بنابراین در زمستان و با آن همه شیب یخی خطرناکترخواهد بود. غیرممکن است که بیش از 8000 متر ثابت گذاری کرد، هیچکس توان چنین کاری را ندارد فقط باید به مقدار لازم برای فرود طناب حمل کرد و یا اینکه تیم دوم برای کمک به آنها اعزام شود. من در حال بررسی این گزینه هستم که تیم اول قله را صعود کند و تیم دوم آنها را حمایت کند.

اکسپدیشن بزرگی به نظر می رسد اینطور نیست؟ آیا K2 کوهی برای صعود سبکبار نیست؟

بله اکسپدیشن بزرگی است. سبک سبکبار؟ بسیار دشوار است اما اگر کسی خیال اینگونه تلاش را دارد باید دید چگونه تحقق خواهد یافت. ابتدا باید در زمستان آن را صعود کرد و اگر موفق به این کار شد آنوقت باید از ارتقاء سبک و داشتن تیمی کوچک استقبال کرد. تصور من این است که هرگونه سبکی برای صعود نخستین بار خوب است آنگاه می توان سبک را در صعود بعدی بهبود داد.

شما فکر می کنید که داشتن یک تیم بزرگ مهم است، اینطور نیست؟

بله به ویژه اینکه ما قبلا دو تلاش داشته ایم و این سومین تلاش ما است و نمی توانیم با دو یا سه نفر خود را در معرض خطر قرار دهیم. اگر به سبک اشاره شده صعود کنید شانس موفقیت یک درصد خواهد بود اگر ما حمایت مالی از وزارت ورزش دریافت کرده ایم نباید برای چگونگی شیوه صعود، خود را به خطر بیندازیم. تصمیم ما داشتن تیمی کمی بزرگ و دادن فرصت به تعداد بیشتری است و دوم اینکه این  موقعیت می تواند یک مدرسه خوب برای برخی از افراد باشد که تا به حال صعود زمستانی نداشته اند.

 تقریبا نیمی از تیم قبلا K2 را صعود کرده اند این تیم را چگونه می بینید؟

نیمی از آنها افراد جوان و نیمی دیگر با تجربه هستند اما تقریبا اکثرا قبلا K2 را صعود کرده اند این بسیار برای ما مهم است. ابتدا تصور می شد که هرکس که بخواهد این کوه را در زمستان صعود کند باید قبلا آن را صعود کرده باشد اما داشتن چنین تیمی غیرممکن است به هر حال 5 نفر قبلا آن را صعود کرده اند و دو نفر تا نزدیکی قله تلاش داشته اند. آنها این کوه را می شناسند و بسیار مهم است که با این کوه آشنا باشند بخصوص در بخش بالایی، آنها می دانند چه اتفاقی خواهد افتاد و نزدیک به قله چه چیزی در انتظار آنها است.

آیا کوه نوردان خوب در زمان شما بیشتر بودند یا در حال حاضر؟

حالا بسیار دشوارتر است، سی سال پیش 40 نفر وجود داشت که می توانستی 10 نفر از آنها را انتخاب کنی، حالا پیدا کردن افراد زیاد برای صعود به K2 بسیار دشوار است کمتر و کمتر شده اند و نمی دانم اوضاع در اروپا چطور است. در لهستان این کار کمی دشوار است. کوه نوردان سعی در صعود به شیوه متفاوت از قبل دارند و به همین دلیل یافتن افراد مناسب برای تشکیل این تیم بسیار دشوار بود.

آیا می خواهید صعود کنید یا اینکه خود را در کمپ اصلی برای سرپرستی تیم محدود خواهید کرد؟

البته من صعود خواهم کرد اما نه تا قله. تصور من این است که باید گذاشت جوان تر ها کاری انجام دهند ما قبلا خیلی کارها انجام داده ایم. برای من مهم ترین مسئله این است که همگی به خانه برگردند.

هدف اصلی شما در این برنامه چیست؟

مهم ترین مسئله برگشت همه به خانه است اگر به قله دست نیافتیم مهم ترین چیز برای من به ویژه بعد از تجربه بد برودپیک در سال 2013 ، فرصت برگشت به خانه برای همگی است.

آیا ترجیح می دهید که در این اکسپدیشن فقط یک کوه نورد باشید یا یک لیدر؟

این یک مبارزه درونی است که یک ورزشکار باشید یا یک رهبر اما نه، من به عنوان سرپرست تیم ایفای نقش خواهم کرد.

هیمالیا در زمستان چگونه است؟

هیمالیای نپال شرایط جوی بهتری نسبت به قراقروم دارد زیرا بیشتر در شرق واقع شده، قراقروم بیشتر در غرب است بنابراین کاملا با وزش باد مواجه است. اگر نگاهی به تاریخ بیندازید کوه نوردان ابتدا کوه های هیمالیا را صعود کردند بعد به قراقروم رفتند زیرا دیدیم که در سال 1990 اولین تلاش بروی نانگاپاربات انجام شد که در قراقروم قرار دارد و در زمستان بادهای شدیدی دارد. اما ما باید تلاش کنیم ، این آخرین هشت هزارمتری است که در فصل زمستان دست نخورده باقی مانده.

و لهستانی ها می خواهند که این کار را انجام دهند؟

بله آنها می خواهند، زیرا خوشایند خواهد بود اگر بتوانیم داستانی را که با بلندترین کوه جهان، اورست شروع کردیم در دومین قله بلند جهان K2 به پایان برسانیم.

آیا این آخرین تیم ملی خواهد بود؟

حالا هم داشتن تیم ملی چندان متداول نیست اما از آنجائیکه از وزارتخانه کمک مالی دریافت کردیم باید این ایده را دنبال کنیم که این یک برنامه ملی است. اگر حامی مالی خصوصی داشتیم البته که برنامه ما ملی نبود در آن صورت می توانستیم کوه نوردانی از کشورهای اسپانیا، ایتالیا، روسیه و هرجای دیگر دعوت کنیم اما با این شرایط دیگر این امکان برای ما وجود ندارد.

آیا فکر می کنید افراد دیگری باشند که قصد تلاش در K2 را داشته باشند؟

امسال تصور نمی کنم، من چیزی در این رابطه نشنیدم، فکر می کنم تنها تیم امسال باشیم، از تلاش روس ها قبلا شنیده بودم اما اینطور نیست مشکل صعود بدون اکسیژن نیست بلکه صعود در زمستان است.

نظر شما در مورد صعود اورست در زمستان بدون اکسیژن چیست؟

صعود بدون اکسیژن دشوار است، مشکل زمستان و کوهستان است، کوه نوردان کنونی از اکسیژن استفاده نمی کنند، اگر هم هوایی خوب باشد نیازی به استفاده از آن نیست.

آیا در K2 از اکسیژن استفاده خواهید کرد؟

نه، البته فقط برای مصارف پزشکی استفاده خواهیم کرد.

نظر شما در باره تلاش آلکس تکسیکون در اورست بدون اکسیژن چیست؟

اگر تلاش نکنید نمی توانید صعود کنید، من امیدوارم که در نهایت آلکس به این مهم دست یابد، با تیمی کوچک و البته بدون اکسیزن امکان آن وجود دارد به ویژه برای آلکس.

اگر شرپا همراه داشته باشد که اکسیژن استفاده کند آیا سبک را عوض نکرده است؟

مهم نیست، مهم این است که او صعود می کند.

رویای شما در صعود زمستانی K2 آیا معضلی برای زندگی شما نیست؟

نه، کوه نوردی یک اشتیاق است. حد  شما مشخص است،  این موضوع مربوط به نقطه ای که شما باید متوقف شوید نمی باشد. ما همیشه صعود می کنیم.ما در حال کاوش کوه های شمال هونزا هستیم. چیزهای زیادی برای انجام دادن وجود دارند، K2 تنها کوه باقیمانده نیست، ما به صعود ادامه خواهیم داد. صعود به K2 واقعا یک رویا است اما وقتی رویا تحقق یافت شما به بعدی فکر خواهید کرد. داستان این است.

وبلاگ کوه نوردی و صعودهای ورزشی گل کوه...
ما را در سایت وبلاگ کوه نوردی و صعودهای ورزشی گل کوه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mountainflowersa بازدید : 221 تاريخ : شنبه 7 بهمن 1396 ساعت: 12:35