پایان تلاش تیم آدام بلیسکی در چوآیو- آناپورنا

ساخت وبلاگ

 Annapurna-1-Summit

 

 در اوایل فصل بهار خبر تلاش  تیمی چهار نفره به سرپرستی آدام بلیسکی از لهستان و عضویت  لوئیس روسو از کانادا، ریک آلن از اسکاتلند و فلیکس برگ از آلمان برای گشایش مسیری جدید در جبهه شمالی چوآیو در سایت های Russianclimb و Pythom  منتشر شد، اندکی بعد بدون هیچگونه توضیحی نام این چهار نفر در برنامه دیگری که در جبهه شمال غربی آناپورنای یک آغاز گردیده بود، مشاهده شد. در بی خبری از اجرای این برنامه های متفاوت عاقبت ریک آلن عضو این تیم در وبلاگ شخصی خود در 24 ماه مه علت تغییر برنامه را به دلیل بروکراسی اداری و جزئیات تلاش تیم تا نیمه های جبهه شمال غربی آناپورنای یک را به شرح زیر توضیح داد و سایت Russianclimb دیروز لینک این پست را منتشر نمود. آگاهی از جزئیات و تجارب این برنامه برای هیمالیانوردان کشورمان مفید خواهد بود، شرایط جوی بد، از دست دادن کیسه خواب، پاره شده چادر و ناهمواری مسیر که نصب چادر را غیرممکن ساخته بود، دلایل عمده توقف این برنامه بود.

ما با موفقیت در تیلیچو پیک هم هوا شدیم و به سمت کمپ اصلی جبهه شمالی آناپورنا حرکت کردیم و حالا همه چیز بستگی به شرایط جوی دارد، در واقع در انتظار سه روزه خود، پنجره هوایی مناسب، باد ملایم همراه با بارش کم یا بدون بارش ندیدیم و به این باور رسیده ایم که این رویداد اتفاق نخواهد افتاد. توقعات خود را کم کردیم و فقط در انتظار یک روز باد ملایم هستیم که بدنبال آن بارش شدید برف هم باشد. ما چهارشنبه 17 ماه مه عازم شدیم، با سبک خالص سبکبار روی جبهه شمال غربی آناپورنای یک شروع به صعود کردیم. سبک سبکبار اغلب مترادف است با شیوه حمل بار با حداقل وزن اما روی شانه های ما کوله هایی بیش از 23 کیلوگرم حمل می شد. مسیر، به صورت انحرافی ما را به دریاچه یخی ابتدای آناپورنای شمالی کشاند. 200 متر زیر کمپ اصلی در ارتفاع 4100 متر که با عبور از تخته سنگ های پهن و یخ سفت زیر جبهه توأم بود. یخچال بیش از اندازه شکننده بود و ما با زحمت زیاد از این تخته سنگ ها و شکاف های یخی عمیق عبور کردیم و اواخر بعداز ظهر زیر بارش مداوم برف سه چادر انفرادی روی نقطه ای مسطح در ارتفاع حدود 5000 متر برقرار کردیم و خود را در آخرین اشعه های خورشید رها کردیم. 

Annapurna-Anmarsch-NW-Wand

آدام بلیسکی و ریک آلن

صبح فردا، بعد از یک ساعت به ابتدای استحکامات عظیم مثلثی شکل و یک دهلیز یخی که در سمت راست آن قرار داشت رسیدیم. ما از یخچالک (شکاف یخی بزرگ) عبور کردیم که یخچال را از جبهه جدا می کرد و شروع به صعود کردیم. آخرین لحظه ای بود که در مقایسه با سه روز بعدی با سطح صاف سروکار داشتیم. رد پاهای ما بر زمین نقش می بست. دهلیز با شیب برفی شروع شد اما رفته رفته به رگه های سفت یخ که به طور متوسط حدود 55 درجه بود تبدیل شد، همچنین بسیار طولانی بود، طولانی تر از آنچه که تصور می کردیم و بارش شدید برف در بعدازظهر آن را کامل کرد اما به بالای آن رسیدیم. عدم کاهش زاویه خیال ما را برای غیرممکن بودن پیدا کردن جایی برای بیواک راحت کرد، بنابراین ما در پای یک دیواره در یخ شروع به حفر یک طاقچه برای نصب طناب کردیم. جریان شدید غبار برف به تناوب از دیواره به پایین فرو می ریخت و ما از خود در برابر این ریزش محافظت می کردیم و این جابه جایی مداوم جریان غبارهشدار احتمالی برای ریزش بهمن بود. در غروب آفتاب، شدت بارش برف کاهش یافت و ما نگاهی اجمالی به خورشید و جناح شرقی دائولاگیری داشتیم.

Annapurna-view-Dhaulagiri

نمایی از دائولاگیری

عاقبت طاقجه ای برای نصب نصف چادر آماده کردیم که می شد روی آن به هم چسبیده نشست. چادر با یک دیرک محکم شده بود، پاهای ما آویزان بود و صورتها نزدیک به هم. غذایی ساده پختیم و نوشیدنی های گرم دم کردیم و به استراحت مشغول شدیم. از دریچه کوچک مشغول تماشای هوای صاف، نور ستاره ها برفراز مرکز هیمالیای نپال شدیم. بیدار شدن ما در صبح به آرامی صورت گرفت زیرا برف زیادی را برای درست کردن آبجوش ذوب کرده بودیم و دقت می کردیم که خطوط ایمنی که همه چیز را به دیوار متصل ساخته بود، بهم نخورد. کوله ها را بستیم.

شیب یخی درست از بالای دهلیز سرازیر بود و ما تصمیم گرفتیم که شروعمان در حمایت طناب باشد. یکی سرطناب می شد و پیچ یخ نصب می کرد و دیگری به بدنبال او بود. به دلیل بی خوابی شب و دو روز تلاش و نیز شکننده بودن یخ نازکی که صخره را پوشانده بود، بسیار آهسته تر از روز قبل حرکت می کردیم. در همین حال بارش برف آغاز شد و ما هیچ جایی برای نصب چادر نداشتیم. بارش ابرهای شناور نیز باعث شد جستجوی ما سریع تر انجام شود و یک ساعت قبل از تاریکی ما در طاقچه ای در ارتفاع 6500 متر جایی برای اقامت مهیا کردیم.

Annapurna-Aufstieg-Tag-2

شب نگران کننده ای بود و تلنبار شدن برف به حدی بود که در نهایت از نقطه های حمایت از هارنس های خود آویزان شدیم.  پوتین های خود را برای پوشیدن جوراب خشک باز کردیم و لباس گرم بیشتری پوشیدیم و تنها با تلاش فزاینده فلیکس ما موفق به ذوب برف برای تهیه نوشیدنی شدیم. بیواک شب گذشته ما در مقایسه با شرایط فعلی بسیار تجملی بود. دائما خواب یکدیگر را مختل می کردیم زیرا در پی جابه جایی وضعیت خود برای برداشتن فشار هارنس از روی بدن بودیم، لرزیدن ما از سرما تقریبا مداوم بود.

وقتیکه در اثر یک تکان و بی احتیاطی شکافی در چادر ایجاد می شد (برای آویختن در چنین وضعیتی طراحی نشده بود) ناگهان منظره ای از جهان بیرون از درون این سوراخ تا کف یخچال که در فاصله زیادی پایین تر از ما بود، نمایان شد. با افتادی یکی از زیراندازها درون پرتگاه همه چیز رو به وخامت گذاشت. وقتیکه شروع به آزاد کردن خود از نقطه بیواک کردیم یک کیسه خواب از دریچه چادر بیرون افتاد وناپدید شد. اینجا سئوالی که مطرح شد ادامه صعود یا فرود بود. از طرفی دیگر ما نصف جبهه را پیموده بودیم و مطمئن بودیم که می توانیم بر دشواری های فنی غلبه کنیم و غذا و گاز کافی برای چند روی دیگر همراه داشتیم. در هر صورت بارش برف در بعدازظهر هشدار دهنده بود و روز دوم سرعت ما کند بود و بعد از دوشب بی خوابی نمی توانستیم سریع تر حرکت کنیم.

از اینجا به بعد ایده عقب نشینی قوت گرفت و شکست مسیر به سمت یال قله، نیاز به تلاش فزاینده داشت. از دست دادن یک کیسه خواب استدلال قوی در تمایل به فرود بود و چندین شب بالای 6500 متر بدون کیسه خواب غیرممکن بود. حتی اگر می توانستیم مکانی برای نصب چادر در سطح شیب دار پیدا کنیم که بعید بنظر می رسید.

در عرض نه ساعت، با 20 فرود از کارگاه های یخی آبالاکف و چندین طول فرود روبه پایین به سبک سنگنوردی دوباره روی همان یخچال رسیدیم و اصلا از رهایی از شرایط سخت و نصب چادر تکه پاره خود روی زمین صاف خوشحال نبودیم. بعد از پختن اولین وعده غذایی بعد از دو روز، صدای ریزش بهمن ما را از تصمیمی که گرفته بودیم، مطمئن ساخت. روز بعد از یخچال و یخ سفت آن نیز پایین تر رفته و به سوی چادرهای استقبال کننده کمپ اصلی رفتیم. زحمت برگشت از دریاجه های یخچال با ادامه بارش شبانه مشخص کرد که پنجره مناسب آب و هوایی هرگز پدیدار نخواهد شد.

نتیجه گیری :

لوئیس روسو و آدام بلیسکی قصد ایجاد مسیری جدید در چوآیو را داشتند و از ریک آلن و فلیکس برگ برای پیوستن به خود دعوت کردند. موانع بروکراتیک آنها را از برنامه اصلی ناامید ساخت اما یک هدف جدید شکل گرفت. محدودیت های زمانی موجب شد لوئیس زودتر از بقیه به سمت خانه برگردد اما آدام ، فلیکس و ریک با موفقیت تیلیچو پیک را برای هم هوایی صعود کردند. آنها نیمی از جبهه شمال غربی بسیار دشوار آناپورنای یک را صعود کرده و بخاطر هوای بد، عقب نشینی کردند. این نوع تصمیم گیری مخاطره آمیز بسیار دشوار است و اکثر ما عقیده داریم که حتی تفکر صعود چنین مسیری باید با کسی برنامه ریزی شود که صعودهای بی شمار مشترک با او داشته باشیم. آدام، فلیکس و ریک هرگز قبل از این برنامه با هم صعود نکرده بودند اما با کمال میل دوباره آن را انجام خواهند داد این کار گامی به سوی موفقیت است.

Back-in-Basecamp-Annapurna

کمپ اصلی

منبع خبر

وبلاگ کوه نوردی و صعودهای ورزشی گل کوه...
ما را در سایت وبلاگ کوه نوردی و صعودهای ورزشی گل کوه دنبال می کنید

برچسب : پایان,تلاش,تیم,آدام,بلیسکی,چوآیو,آناپورنا, نویسنده : mountainflowersa بازدید : 220 تاريخ : جمعه 27 مرداد 1396 ساعت: 9:07